يكي از اروپاييان به نام كورنليوس دو براوون Cornelius de Bruine كه در سال ۱۷۰۴ ميلادي اين بنا را ديده و توصيف كردهاست، با قلم و تيشه نقوش دو جانب درگاه را ضايع كردهاست و قسمتي از حجاري جامه چيندار هر دو نقش داريوش را كه حاوي كتيبه بودهاست كنده و به پاريس بردهاست. اين تكههاي ربوده شده اكنون در گنجينه نشانهاي كتابخانه ملي فرانسه موجود است. روي چينهاي لباسي كه متعلق به نقش جرز غربي بوده كتيبهاي به سه زبان ميگويد:
داريوش شاه بزرگ، پسر ويشتاسپه، هخامنشي
اما روي چينهاي جامه منقوش بر جزر شرقي كه آن نيز به گواهي نوشته بالاي درگاه از آن داريوش بودهاست، آمده:
خشايارشا، پسر داريوش شاه هخامنشي
اين كتيبه دومي بسيار شگفتانگيز است، زيرا بر نقشي كنده شده كه تاج كنگرهدارش ثابت ميكند كه او داريوش بزرگ است. از گواهي هرودت ميدانيم كه داريوش در اواخر عمر خشايارشا را جانشين خود كرده بود و احتمال زياد است كه وي در سالهاي آخر عمر داريوش، در واقع شريك او در پادشاهي بوده و تاج و جامه او را ميپوشيدهاست؛ بنابراين نقش و كتيبه جرز به سالهاي آخر داريوش تعلق دارد و شراكت خشايارشا در سلطنت با پدرش را گواهي ميدهد.
يك سنگنبشته ديگر هم وجود دارد كه هجده مرتبه بر قاب دريچههاي كاخ تكرار شده و آن هم به سه زبان است و ميگويد:
قاب سنگي كه براي ويث (خانه شاهي) داريوش درست شدهاست.
اين كتيبهها ثابت ميكنند كه تاقچههاي يكپارچه را در همان مكان تراشيده و پرداخت سنگ كردهاند و براي كار گذاردن در اين كاخ، معين و مشخص نمودهاند. از همين متنها هم ميشود فهميد كه كاخ تچر بر خلاف تصور برخي كه آن را معبد و پرستشگاه دانستهاند به واقع يك كاخ نشيمن يا اختصاصي بودهاست.
يكي از اروپاييان به نام كورنليوس دو براوون Cornelius de Bruine كه در سال ۱۷۰۴ ميلادي اين بنا را ديده و توصيف كردهاست، با قلم و تيشه نقوش دو جانب درگاه را ضايع كردهاست و قسمتي از حجاري جامه چيندار هر دو نقش داريوش را كه حاوي كتيبه بودهاست كنده و به پاريس بردهاست. اين تكههاي ربوده شده اكنون در گنجينه نشانهاي كتابخانه ملي فرانسه موجود است. روي چينهاي لباسي كه متعلق به نقش جرز غربي بوده كتيبهاي به سه زبان ميگويد:
داريوش شاه بزرگ، پسر ويشتاسپه، هخامنشي
اما روي چينهاي جامه منقوش بر جزر شرقي كه آن نيز به گواهي نوشته بالاي درگاه از آن داريوش بودهاست، آمده:
خشايارشا، پسر داريوش شاه هخامنشي
اين كتيبه دومي بسيار شگفتانگيز است، زيرا بر نقشي كنده شده كه تاج كنگرهدارش ثابت ميكند كه او داريوش بزرگ است. از گواهي هرودت ميدانيم كه داريوش در اواخر عمر خشايارشا را جانشين خود كرده بود و احتمال زياد است كه وي در سالهاي آخر عمر داريوش، در واقع شريك او در پادشاهي بوده و تاج و جامه او را ميپوشيدهاست؛ بنابراين نقش و كتيبه جرز به سالهاي آخر داريوش تعلق دارد و شراكت خشايارشا در سلطنت با پدرش را گواهي ميدهد.
يك سنگنبشته ديگر هم وجود دارد كه هجده مرتبه بر قاب دريچههاي كاخ تكرار شده و آن هم به سه زبان است و ميگويد:
قاب سنگي كه براي ويث (خانه شاهي) داريوش درست شدهاست.
اين كتيبهها ثابت ميكنند كه تاقچههاي يكپارچه را در همان مكان تراشيده و پرداخت سنگ كردهاند و براي كار گذاردن در اين كاخ، معين و مشخص نمودهاند. از همين متنها هم ميشود فهميد كه كاخ تچر بر خلاف تصور برخي كه آن را معبد و پرستشگاه دانستهاند به واقع يك كاخ نشيمن يا اختصاصي بودهاست.